آن ها میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند!
ايثار و بخشش هاى حضرت زهرا
ايثار و بخشش هاى حضرت زهرا
ايثار و بخشش در شب عروسى :
اميرالمؤمنين على عليه السلام زره خود را فروخت و پول آن را از بابت مهريه زهرا عليهم السلام به خدمت رسول خدا تقديم داشت و پيامبر بزرگوار اسلام نيز پولها را در اختيار چند نفر از اصحاب خود قرار داده و سفارش فرمودند: براى فاطمه جهيزيه فراهم كنند…
از جمله خريدها بدين منظور، پيراهن عروسى بود كه به هفت درهم خريدارى شده بود و زهرا آن را در شب عروسى به تن كرده و در حال رفتن به خانه شوهر بود….
در حالى كه سلمان افسار مركب فاطمه عليهاالسلام را در دست داشت و آرام آرام رو به سوى خانه استيجارى كه در كنار مدينه قرار گرفته بود مى رفتند، ناگهان كنيزى به دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله سلام كرد و از مشكلات خود سخن گفت و براى رفع نيازش از آن بانوى گرامى اسلام درخواست كمك نمود…
فاطمه عليهاالسلام به زنانى كه دور او را گرفته بودند فرمودند: كمى آرام باشيد و اطراف مرا مراقبت كنيد و خود از مركب پايين آمد و در ميان كاروان زنان كه مانند نگين او را محاصره كرده بودند، پيرهن تازه را از تنش درآورد و آن را به كنيز سائل بخشيد و خود لباس كهنه پوشيد و حركت به سوى خانه بخت را از سرگرفت…
شب زفاف به پايان رسيد. رسول خدا همراه با كاسه اى شير به ديدار دختر و داماد شتافت، در حالى كه صبحانه ميل مى كردند، رسول خدا فاطمه عليهاالسلام را تماشا مى كرد، در اين حال پيامبر صلى اللَّه عليه و آله متوجه شد كه دخترش زهرا لباس كهنه بر تن دارد، با تعجب پرسيد: دخترم! چرا لباس نو نپوشيده اى؟ فاطمه: پدر جان! ديشب آن را به كنيزى بخشيدم كه نيازمندش بود.
رسول خدا: عزيزم! مناسب بود براى مراعات حال داماد، لباس نو را براى خود نگه مى داشتى.
فاطمه: پدرجان! اين درس را از قرآن آموخته ام كه مى فرمايد: در احسان كردن پيوسته چيز مطلوب و مورد علاقه تان را احسان كنيد.
[آل عمران/ 92: لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون.] علاوه بر اين، شما نيز هميشه چنين مى كرديد…
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ديگر سخنى نگفت، ولى گويا از درون خود به دخترش عشق مى ورزيد و از چنين ايمان و ايثارگرى او به خود مى باليد.
[عوالم، ج 11، ص 210.] شب عروسى براى هر عروس و دامادى خاطره آميز و بسيار حساس است. زيبايى و آراستگى عروس در چنين شبى در افكار و عشق و علاقه ى آتى داماد مؤثر مى باشد و به عنوان پايه و اساس زندگى مشتركشان به حساب مى آيد، ولى فاطمه ى زهرا عليهاالسلام با در نظر گرفتن همه ى اين مسائل، تنها پيرهن تازه اش را به سائل مى بخشد و خود پيرهن كهنه مى پوشد.
گردنبند با بركت حضرت زهرا :
حضرت امام صادق عليه السلام از طريق پدرش از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل مى كند كه بعد از خواندن نماز عصر در كنار پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نشسته بوديم ناگه پيرمردى وارد شد و عرض كرد: يا رسول اللَّه! گرسنه ام سيرم كن، عريانم بپوشان، فقيرم كمكم كن.
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: برادر عرب! من چيزى در اختيار ندارم كه تو را كمك كنم، ولى تو را به سراغ كسى مى فرستم كه خدا و پيامبر را دوست دارد و خدا و پيامبر نيز او را دوست دارند، او كسى است كه با مال و جان ايثار مى كند.
[يؤثر اللَّه على نفسه.] هم اكنون برو به سراغ خانه ى فاطمه…
عرب به همراه بلال به منزل فاطمه عليهاالسلام رفت، (در اين تاريخ منزل او در كنار خانه ى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بود) بعد از سلام و مدح اهل بيت وضع خود و ديدار با پيامبر را به اطلاع آن بانو رسانيد. (در اين حديث آمده است كه فاطمه و على عليهم السلام مانند خود پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله سه روز بود كه گرسنه بودند و چيزى در اختيار نداشتند، و پيامبر الهى آگاهانه از اين وضع، مرد عرب را به سراغ فاطمه عليهاالسلام فرستاد) حضرت زهرا عليهاالسلام نخست پوستى كه بر روى آن مى خوابيدند به عرب داد و گفت جز اين در خانه چيزى نداريم، ولى عرب آن را نگرفت و پس داد. سپس فاطمه عليهاالسلام دست به گردنبند برد كه يادگار و هديه دختر حمزه سيدالشهداء بود، آن را به عرب داد و فرمود: بگير، آن را بفروش مشكل خود را برطرف كن. عرب گردنبند را گرفت و شادمان خانه اميدش را ترك گفت و به حضور پيامبر صلى اللَّه عليه و آله رسيد و پس از سخنانى سرانجام عمار ياسر آن را خريد و در عوض بيست دينار و دويست درهم، يك دست لباس و يك رأس مركب داد و اعرابى فقير را خوشحال نمود… عمار گردنبند را به خانه آورد، آن را به عطر معطر ساخت و در برد يمانى گذاشت و تحويل غلامش داد و فرمود: غلام! اين گردنبند را به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله تحويل ده، تو را نيز به آن حضرت بخشيدم.
غلام به حضور پيامبر صلى اللَّه عليه و آله رسيد و جريان را به عرض آن بزرگوار رسانيد، رسول خدا نيز فرمود: همين گردنبند را به فاطمه عليهاالسلام برسان و تو را به فاطمه بخشيدم.
غلام به در خانه فاطمه عليهاالسلام آمد و پس از عرض ادب و سلام گفت: اى دختر پيامبر اين گردنبند را پدرت مرحمت كرد و مرا به تو بخشيد.
فاطمه عليهاالسلام گردنبند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد كرد. در اين هنگام غلام خنديد و گفت: چه گردنبند بابركتى؟! گرسنه را سير كرد، عريان را پوشاند، فقيرى را غنى ساخت، برده اى را آزاد كرد و خود به صاحب اصليش برگشت.[بحارالانوار، ج 43، ص 56، ح 50- جلاءالعيون شبر، ج 1، ص 144- عوالم، ج 11، ص 184.]
علی(ع) و زهرا(س) اولین شاگردان مدرسه رسول خدا(ص)
علی(ع) و زهرا(س) اولین شاگردان مدرسه رسول خدا(ص)
علی(ع) و زهرا(س) اولین شاگردان مدرسه پیامبر(ص) بودند، در هنگام نزول وحی که علی(ع) نزد پیامبر(ص) می نشست، زهرا(س) نیز نزد آنها می آمد و باهم وحی را قرائت می کردند. آنان با دقت به درسهای پیامبر(ص) گوش می دادند. و پیامبر(ص) برای آنان معانی وحی را شرح می داد، هرچه را که خداوند برای انسانها به پیامبرش آموخته بود.
علی و فاطمه از پیامبر(ص) آموختند و به همین خاطر از نظر موقعیت فرهنگی، زهرا(س) در ردیف علی(ع) می باشد و چه بسا از همین قضیه انسان معنای این کلمه را می فهمد که «لولم یکن علی لما کان لفاطمة کفؤ» اگر علی نبود، برای فاطمه کفو و همتائی وجود نداشت. یعنی از این جایگاه علمی و عقلی زهراست که همتائی غیر از علی(ع) برای او یافت نمی شود. زهرا(س) در سایه روحانیت و معنویت رسول الله (ص) زندگی کرد. همچنان که علی(ع) نیز چنین بود.
وقتی که ما در مورد روحانیت امیرالمؤمنین بحث می کنیم، روحانیتی که حضرت علی(ع) طبق آن خدا را در اعلی درجه حب، دوست می دارد به طوری که در طول زندگی، خودش را فراموش می کند، می فهمیم که تمام حیات و زندگی علی(ع) برای خدا بوده است. همچنان که قرآن می فرماید: (ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف بالعباد) (بقره،207)
«و از مردم کسی هست که معامله می کند جانش را با خوشنودی خدا و خداوند به بندگانش مهربان است.»
و اینکه علی(ع) در دعای کمیل به خداوند عرض می کند: «فهبنی یاالهی و سیدی و مولای و ربی صبرت علی عذابک، فکیف اصبر علی فراقک، و هبنی یاالهی صبرت علی حرنارک فکیف اصبر عن النظر الی کرامتک »
«پس گیرم که صبر کردم ای پروردگار من! بر عذابت، پس چگونه صبرکنم برجدائیت و ای پروردگار من! اگر صبر کردم بر سوز آتشت، پس چگونه صبر کنم از نگاه کردن بسوی کرامتت؟»
مشکل علی(ع) سوخته شدن به وسیله آتش نیست بلکه مشکل علی(ع) این است که حب خدائی را از دست بدهد. چون از خلال همین حب الهی است که علی(ع) پروانه گرد شمع پیامبر(ص) شده است. به طوری که حتی در مناجاتها و تضرعها و سوزهایش و در تنهائی روحانیش در «غار حرا» با او شریک می گردد.
خصوصیت منحصر به فرد زهرا(س)
اگر علی(ع) شب و روز با پیامبر(ص) بود، فاطمه(س) نیز به همان شکل در کنار آندو قرار داشت و این همان چیزی است که ما به عنوان نمونه و الگو از آن نام می بریم و نتیجه آن، این است که دوستی فاطمه(س) تمام انسانها را در بر می گیرد و فاطمه(س) چنان تربیت شده است که درد و رنج انسانهای دیگر را بر خود ترجیح می دهد. او ابتدا برای دیگران دعا می کند و سپس برای خودش، وقتی حضرت زهرا(س) در حال اقامه نماز شب بود و برای دیگران دعا می کرد فرزندش امام حسن(ع) به او عرض کرد: مادر! چرا برای خودت دعا نمی کنی؟
فرمود: ای پسرکم! همسایه قبل از اهل خانه می باشد. (و یؤثرون علی انفسهم و لوکان بهم خصاصة) «دیگران را برخود ترجیح می دهند، هرچند خود در تنگدستی باشند.» (حشر،9)
و این همان محبت انسانی عمیق است که اول همسایه و سپس خود انسان را در نظر می گیرد. و این چنین است که می بینیم معنویت و روحانیت وقتی در قلب انسانی رشد و نمو پیدا کرد معنی الوهیت و عبودیت و معنای رسالت را درک می کند و این زمان است که روح بالا می رودو این حالت روحانیت از خصوصیت فردی او تجاوز نموده و این حب الهی به حب مطلق انسانها تبدیل می گردد، بنابراین انسانی که خدا را دوست دارد ممکن نیست انسان دیگر را مبغوض خویش پندارد. زیرا «الخلق کلهم عیال الله و ان احبهم الیه انفعهم لخلقه »
«انسانها عیال و خانواده خداوند هستند و دوست داشتنی ترین آنها نزد خدا، کسی است که سودش بیشتر بر دیگران برسد.»
و این چنین است که زهرا(س) علم و شاخص می گردد، بعد از آنکه او کانون عاطفه و غمخوار رسول خدا(ص) است و او موجود می شود تا موجودی روحانی وفیاض باشد و به جهان، روحانیت افاضه کند. زهرا(س) به خانه شوهر رفت در حالیکه بیت او و علی(ع) کانون اسلام بود. تمام فریاد علی(ع) فریاد اسلام بود و تمام فریاد فاطمه(س) برای اسلام، فضای عالم را پرکرد. در این بیت تمام صبر علی(ع) و فاطمه(س) بر رنجهایی بود که در راه اسلام به جان خریدند و تحمل نمودند. حتی وقتی که از پیامبر درخواست شد که برای فاطمه(س) خادمه ای استخدام شود تا در کارهای خانه، او را کمک نماید، پیامبر(ص) فرمود: «34 مرتبه الله اکبر و33 مرتبه الحمدلله و33 مرتبه سبحان الله بگوئید.» یعنی همین چیزی که به تسبیح زهرا(س) مشهور است و این چیزی بود که پیامبر(ص) بجای خادم به آنان تقدیم کرد. گوئی پیامبر(ص) به آنان می گفت: صبر کنید و صبر شما خدائی باشد که تحمل رنج و مشقت در راه خدا از عسل شیرینتر است مادامی که انسان در تحت توجهات خاص ربوبی قرار گیرد.
زهرا(س)باوفاترین همسر
زهرا باوفاترین همسران عالم است و این همان چیزی است که در آخرین لحظات زندگی و در حالت احتضار به امیرالمؤمنین(ع) عرض کرد: «هل عهدتنی خائنة او خالفتک منذ عرفتک؟»
«آیا خیانتی را از من به یاد داری و یا اینکه از وقتی تو را شناخته ام آیا با تو مخالفت کرده ام؟»
زهرا(س) با خیره شدن در چشمان علی(ع) می فهمید که او چه می خواهد و آنگاه که به صورت او نگاه می کرد، می دانست که چه چیزی را دوست دارد و از حرکت فکر او آگاه می شد و به خاطر همین همفکری بود که آن دو توانستند این خانه اسلامی را پایه گذاری کنند و آن را به مهد اسلام تبدیل نمایند و از این چنین والدینی، فرزندانی چون حسن و حسین علیه السلام و زینب علیها السلام به وجود می آید. فرزندانی که مانند کواکب و ستارگان نورانی در عالم اسلامی به نور افشانی پرداختند و علی رغم تمام رنجها و محنتهایی که همانند پدر و مادرشان متحمل شدند، توانستند این نورافشانی را به کمال برسانند. پرواضح است که مصائب و رنج آنان شخصی نبود بلکه دردی بود که در خط رسالت و برای حفظ رسالت متحمل گردیدند. امام حسین(ع) در این باره می فرماید: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله »
«چون مصائب به خاطر خدا و در راه او برمن نازل شد، تحملش آسان است.» و حضرت زینب علیها السلام نیز از آنها تعبیر می کند به اینکه: «اللهم تقبل منا هذاالقربان »، «خداوندا! این قربانی را از ما قبول کن.»
و این، همان سر علی(ع) و فاطمه(س) است. این همان فیض روحی و صبر و لذت در مشکلات است که به علی(ع) و فاطمه(س) داده شد. این فرزندان شاهد بودند که چگونه به پدر و مادرشان ظلم شد و آنان چگونه این آزارها را در راه رسالت پیامبر تحمل کردند. علی(ع) در این باره می گوید: «لاسلمن ماسلمت امورالمسلمین و لم یکن فیها جور الاعلی خاصه »
«مادامی که امور مسلمین در سلامت باشد، من نیز راحتم و مشکلات را من به تنهائی تحمل می کنم تا مسلمانان در آسایش و رفاه زندگی کنند.» و دیگر امامان شیعه نیز انواع ظلمها را در قضایای مختلف تحمل کردند تا مسلمانان در آسایش باشند.
فاطمه زهرا(س) مصلح و مرشد
طبق آنچه که ناقلان سیره ها نوشته اند، حضرت زهرا(س) همچنان که بارسنگین منزل را به دوش می کشید و همانگونه که کارهای منزل پدر را انجام می داد (زیرا بیت پیامبر(ص) بیت فاطمه بود.) در کنار تمام این زحمات، کار تعلیم و تربیت زنان را نیز برعهده داشت. زهرا(س) طبق نقل سیره نویسان هر آنچه را از پیامبر(ص) می شنید، می نوشت. در بعضی از احادیث آمده است که مردی نزد حضرت فاطمه(س) شرفیاب شد. (طبق این روایت معلوم می شود که مردان نیز از آن حضرت مسائلی را سئوال کرده اند و زهرا(س) نیز از سئوال آنان استقبال نموده است.) و گفت: ای دختر رسول خدا! آیا پیامبر اسلام در نزد شما چیزی را گذاشته است که بهره ای از آن نصیب من شود؟ پس آن حضرت رو به فضه کرده، فرمود: آن پارچه حریر که مطالبی برآن نوشته شده است را بیاور. فضه رفت ولی آن را پیدا نکرد. حضرت زهرا(س) کمی اراحت شد و فرمود: آن پارچه باید پیدا شود، زیرا آن نوشته در نزد من با حسن و حسین برابری می کند. آن نوشته، تراث و ارثیه پیامبر است. فضه برگشت و آن را در حالی که در گوشه ای از خانه افتاده بود، پیدا کرد. در این نوشته - که ظاهرا حضرت زهرا(س) آن را از پیامبر(ص) شنیده و بر روی تکه ای از حریر نوشته بود.- پیامبر(ص) فرمود: «مؤمن نیست کسی که همسایه اش از آزار او در امان نباشد و کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد همسایه اش را اذیت نمی کند. و کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد زبانش را با کلمات خیر ادا می کند و یا ساکت است. زیرا خداوند انسان خیر و بردبار و عفیف را دوست دارد و از انسان فاحش و دارای سوءظن و بد زبان و جدال کننده بدش می آید. به درستی که حیاء از ایمان است و ایمان در بهشت و فحش و ناسزا از بد زبانی است و بد زبانی در آتش است.» بسیاری از این دسته احادیث و غیر آنها را زهرا(س) به عنوان میراث رسول خدا(ص) حفظ کرد. هرچند تاریخ جز اندکی از آنها را برای ما نقل نکرده است.
زهرا(س) خطیب مجاهد
زهرا(س) علاوه بر داشتن موقعیت تربیتی، فرهنگی و تعلیمی، خطیبی مجاهد و نستوه بود. در آن موقعیت زمانی خاص که حق علی(ع) غصب شد و نیز در قضیه فدک، حقوق زهرا(س) نادیده گرفته شد، در این زمان خانه علی(ع) و فاطمه(س) دچار مشکلات خاصی شده بود که مورخان به تعابیر مختلف از آن برهه سخن گفته اند. در این وضعیت خاص، زهرا(س) چند موضعگیری خاص دارد و برای دفاع از حقوق خود و همسرش از شیوه های مختلفی برای مبارزه استفاده می کند. او گاهی با خطابه و زمانی با محاوره و گاهی با اقامه دلیل و برهان و زمانی با قدرت و سلحشوری خاص خود در برابر دشمن می ایستاد. او دلیل را با دلیل پاسخ می داد و هرگاه دشمن از قدرت فیزیکی استفاده می کرد، زهرا(س) نیز مقابله به مثل می نمود و اگر احساس می کرد که با عطوفت و نرمی می تواند کاری از پیش ببرد، آن کار را می کرد. زهرا(س) در مسجد به خطبه ایستاد. خطبه ای که در تاریخ عرب نظیر ندارد. ما تا قبل از او، زن خطیبی را نمی شناسیم که از اسرار تشریع اسلامی با عناوین بزرگ و جذاب پرده بردارد و هر کدام از آن عناوین را ا تفسیر خاص خود بیان کرده و حکمت آن را بازگو کند. او مردم را نسبت به باطن شریعت آگاه می کرد و لحظه ای از ارشاد باز نایستاد. او در قضیه ارث با بیانی واضح و مستدل، حق خود را مطالبه کرد. سپس در مورد حق علی(ع) و اصولی که حضرت علی(ع) مبارزه اش را بر آن اصول استوار کرده بود، با زنانی که گرداگرد او حلقه زده بودند، بحث می کرد.
زهرا(س) رهبر سیاسی زنان
وقتی که مردان مدینه برای عذر خواهی پیش او آمدند، زهرا(س) آنان را ملامت و سرزنش کرد. و با الفاظی آتشین آنان را به عذرخواهی واداشت و چنانکه از روایات بر می آید همین گونه قاطع و گویا در مورد حق پایمال شده خود و همسرش با مسلمانان سخن گفت.
او یک انسان سیاسی کامل بود که به شگردهای یک کارسیاسی قوی کاملا آشنائی داشت. او یک تنه و تنها در برابر سلطه زمان خود ایستاد و در مواردی که علی(ع) به خاطر مصالحی به صورت مستقیم دخالت نمی کرد، این زهرا(س) بود که همانند ابر بهاری غرش می کرد و خائنان را بر سرجای خود می نشاند. او در مسجد خطبه خواند در حالی که تنها بود. زهرا(س) به تنهائی در میدان مدینه حاضر می شد و افشاگری می کرد. روش دیگر آن حضرت برای مبارزه اظهار اندوه و ناراحتی در رحلت رسول خدا(ص) بود که با این وضعیت، موجبات یک انقلاب و دگرگونی را در مردم ایجاد نمود. زهرا(س) با این عمل به زن مسلمان درس مبارزه داد و مشروعیت داخل شدن در کارهای سیاسی را برای زنان امضاء نمود. او حتی این مبارزه را بعد از مرگش و به وسیله چگونگی کفن و دفنش ادامه داد. زمانی که وصیت کرد که در شب دفن شود و کسانی که به او ظلم کرده اند، در تشییع جنازه اش شرکت نکنند
منبع:سبک زندگی حضرت زهرا(س)
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) الگوي برتر
هر جامعه و انساني از گذشته خودالگو مي گيرد و براي داشتن الگويي کامل در تاريخ سير مي کند تا الگويي را پيدا کند او نمي تواند الگويي را که پيدا کرده است در همان عصر نگه دارد و با انتقال اين الگو به زمان خودش مي تواند در گرفتن الگو موفق باشد .
اسلام آخرين دين است و الگوهاي عرضه شده در اين دين آخرين الگوها و ارزشها هستند .ارزشهايي که در طول تاريخ باقي مي مانند اگر بتوان اين ارزشهاي محو شده در تاريخ را در زندگي خود زنده کنيم اهميت و ارزش پيدا مي کنند .
الگوي من شخصيتي فوق العاده است که در 14 قرن پيش در دامان پيامبر (ص) بزرگ شد و در قرن 21 در استانبول زندگي مي کند يعني حضرت فاطمه (سلام الله عليها).دين زنده است پيامبر زنده امام زنده و فاطمه نيز زنده است …
اگر حضرت فاطمه (سلام الله عليها) در استانبول زندگي مي کرد چطور فاطمه مي شد ؟
اين سوالي نيست که از کنارش بتوان راحت گذشت و يا آن را بي اهميت انگاشت .کسي که نتواند به اين سوال جواب دهد نمي تواند حضرت فاطمه را براي خود الگو بگيرد .الگوي من فاطمه بايد در اين شهر در کوچه هاي اين شهر بگردد ، در مسجدش نماز بخواند . اگر امروز با حضرت علي (ع) ازدواج مي کرد براي جهيزيه چه مي خواست ؟ و …
فاطمه الگوي من بايد بتواند نه تنها در مقابل زن جنگ جمل بلکه در مقابل زنان جمل امروز نيز مقاومت کند و ارزش واقعي زن را نشان دهد بايد فاطمه هاي زمان باشند تا با فرهنگ فاطمه انسانهايي را به جامعه تحويل دهند . اما فاطمه هاي زمان ما کجايند ؟ فاطمه يکبار زندگي کرد و شهيد شد اکنون او زنده نيست تا با ارزشهاي امروز زندگي کند . اما ما بدون معرفت و شناخت او چگونه مي توانيم او را از مکه و مدينه دوباره زنده کنيم ؟
اگر ما سيره حضرت فاطمه را در زمان خودمان زنده نکنيم دشمنان ما الگوهاي خود را به عصر ما خواهند آورد و حتي زناني که اسمشان فاطمه است را از بين خواهند برد و البته آن روز ديگر براي همه ما خيلي دير خواهد شد . اگر خواهان پيروزي باشيم بايد با زنان غربي به مقابله برخيزيم اگر توسط زنان غربي ارزشهاي اسلامي از بين برود اين زنان با ايمان هستند که بايد بتوانند پاسخ دهند .
اگر امروز مدنيت غرب و فرهنگ غرب ارزش ، احترام ، حيثيت و عزت يک زن را از بين مي برد ،اين عزت و حيثيت و ارزشهاي از بين رفته را يک زن مي تواند به جامعه بازگرداند .در تمدن اسلامي نيز در مقابل زن بايد زن قرار گيرد ولي براي انجام اين تنها يک راه داريم و آن :
“سيره ي حضرت فاطمه (سلام الله عليها)را در زمان خود زنده کنيم “.
منبع:مجله ي راه قرآن(ش 21)
حضرت فاطمه و تربیت فرزندان
مسلمان شدن یهودی توسط حضرت فاطمه(س)
مسلمان شدن یهودی توسط حضرت فاطمه(س)
روزی حضرت علی علیه السّلام محتاج به قرض شد و چادر پشمین حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها را نزد مرد یهودی که نامش زید بود به صورت امانت گذاشت و قدری جو به قرض گرفت. یهودی آن چادر را به خانه برد ودر حجره گذاشت؛ هنگام شب زن یهودی به آن حجره آمد و نوری از آن چادر ساطع دید که تمام حجره را روشن کرده است. چون زن آن حالت غریب را مشاهده کرد نزد شوهر خود رفت و آنچه را که دیده بود نقل کرد. مردیهودی از شنیدن آن حالت متعجب شد و فراموش کرده بود که چادر حضرت زهرا در آن خانه است. به سرعت شتافت و داخل آن حجره شد و دید شعاع چادر آن خورشید فلک عصمت است که مانند بدر منیر خانه راد روشن کرده است. یهودی از دیدن این حالت بسیار تعجب کرد، سپس یهودی و زنش به خانه ی خویشان خویش دویدند و هشتاد نفر ازایشان را حاضر گردانیدند و از برکت چادر حضرت زهرا سلام الله همگی به نور اسلام منوّر گردیدند.
ذکر حضرت فاطمه سلا الله علیها:
حضرت فاطمه از پیامبر اکرم نقل می کند که ایشان وقتی که تخت خواب خود را پهن کرده بودم بر من وارد شد و فرمود:
ای فاطمه! نخواب؛ مگر آن که چهار عمل را به جاآوری: 1.قرآن را ختم کنی ،2. پیغمبران را شفیع خود گردانی،3.مؤمنان را از خود خوشنود گردانی،4.حج و عمره به جا آوری.
این را فرمود وبه نماز ایستاد. من توقف کردم تا نماز خود را تمام کرد،گفتم : یارسول الله! امر فرمودی به چهار چیزی که قدرت ندارم این وقت آن ها را به جا آورم؛آن حضرت تبسم کرد و فرمود:هر گاه قل هوالله را سه مرتبه بخوانی،گویا قران را ختم کرده ای و هرگاه بر من و پیامبران قبلی صلوات بفرستی، ما در روز قیامت شفیعان تو خواهیم بود و هر گاه از برای مؤمنان استغفار کنی،تمامی ایشان از تو خوشنود شوند، وهر گاه«سبحان الله والحمدالله ولا الله الاالله و الله اکبر» بگویی گویا حج و عمره به جا آورده ای.
نماز حضرت زهرا
هر گاه کسی را به سوی حق تعالی حاجتی باشد نماز استغاثه حضرت زهرا را بخواند. کیفیت نماز به شرح زیر است:
دو رکعت نماز بخوان و چون سلام نماز را گفتی سه مرتبه تکبیر بگو و تسبیح حضرت فاطمه زهرارا بخوان،و سپس به سجده رفته و صد مرتبه بگو:«مولاتی یا فاطمة اغیثنی» و بعد سمت راست صورت خود را برزمین بگذار و همین را صد مرتبه بگو و سپس به سجده رفته و طرف چپ صورت خود را برزمین گذاشته و همین را صد مرتبه تکرا کن و دوباره به سجده رفته و صد وده مرتبه بگو:«مولاتی یا فاطمة اغیثنی»و حاجت خود را یاد کن؛به درستی که خداوند به خاطر عظمت وجود مقدس حضرت فاطمه سلام الله علیها حاجتت را براورده می کند.
منبع:کتاب فاطمه سلام الله عزیز پیامبر.
قرآن مجید و حضرت فاطمه (س)/ روایاتی درباره عفت حضرت زهرا(س)
قرآن مجید و حضرت فاطمه (س)/ روایاتی درباره عفت حضرت زهرا(س)
پيغمبر اكرم (ص) به اصحاب خود فرمود كه به من بگوييد كه چه چيزي براي زنها از همه چيز بهتر است، اصحاب او همگي ساكت ماندند، اميرالمومنين به خانه آمد و فاطمه (س) را از گفتار رسول خدا(ص) آگاه كرد، آن حضرت فرمود: چرا نگفتي بهترين چيز براي زنان اين است كه مردي او را نبيند و او مردي را نبيند. چون اميرالمومنين(ع) مراجعت كرد و رسول خدا (ص) را آگاه نمود پيامبر اعظم فرمود: “فاطمه بضعه مني".
گويند مردي نابينا بر اميرالمومنين وارد شد، حضرت فاطمه(س) و رسول خدا(ص) در آن مجلس بودند، حضرت فاطمه(س) برخواست و عقب پرده رفت. رسول خدا(ص) فرمودند اين مرد نابينا است. فاطمه (س) عرض كرد اگر او نابينا است، من او را مي بينم و او قوه سامعه اش قوي است و بيني اش بوي خوش را استشمام مي نمايد.
نقل است حضرت محمد (ص) فرمودند: چه وقت به خداي خود نزديك مي شويد. صحابه در جواب ماندند، چون مطلب به حضرت فاطمه (س) رسيد، فرمود: هنگامي كه در خانه خود بنشيند. نبي اكرم ص) فرمودند “ان فاطمه بضعه مني".
آيه مباهله
وقتي نصاري نجران قرار را بر دعا و نفرين گزاردند تا اين كه هركس برحق است نفرينش به اجابت رسد و ديگري را از بين ببرد، آيه شريفه 35 سوره آل عمران نازل گرديد و به پیامبر اسلام (ص) دستور داد به نصاري نجران بگو شما پسرها و زنان و آنان كه به منزله جانتان هستند بياوريد ما هم مي آوريم، آن وقت نفرين مي كنيم.)1
نصاري گفتند اگر پيغمبر (ص) با اصحاب و انصار آمد ما بر او غلبه مي كنيم و اما اگر منحصرا چند نفر را آورد او بر ما غالب است و از در صلح بياييم و جزيه دهيم، در وقت مقرر مشاهده نمودند كه رسول الله (ص) دست دو فرزندش حسن وحسين را گرفته و مي آورد و در پشت سرش فاطمه (س) دختر او و علي (ع) هم به دنبال مي آيد، دانستند كه او بر حق است. پس منحصرا از تمام زنها فاطمه (س) را پيامبر آورد.
آيه تطهير
خداوند در آیه 3 سوره احزاب می فرماید که انحصارا پاكي و پاكيزگي را به اهل بیت پیامبر اختصاص داده که یکی از بارزترین افراد اهل بیت پیامبر حضرت فاطمه (س) است.)2
آيه مودت (آيه 23 سوره شوري)
ابن عباس سوال كرد يا رسول الله خويشان و عترت شما كه مودت و دوستي آنها واجب است كدامند. رسول خدا (ص) فرمود علي (ع) و فاطمه (س) و دو پسر آنان حسن وحسين، هر كس نيكي درباره آنان نمايد، خداوند چند برابر به او اجر دهد و من از شما مزد رسالت نمي خواهم)3
آيه يلتقيان( آيه 20 سوره الرحمن)
به اتفاق مورخين و محدثين اين آيه به وجود علي (ع) و فاطمه (س) تفسير شده و نزولش در اين خاندان است. امام صادق (ع) فرمود دو بحر عميق ولايت وعصمت هستند و مراد از برزخ رسول الله (ص) است و منظور از لؤلؤ و مرجان حسن و حسين مي باشند)4
سوره كوثر
به اتفاق مفسرين درباره رسول اكرم (ص) نازل شده كه خداوند كوثر يعني حضرت فاطمه (س) را به او عطا كرد5.
آیه 54 سوره فرقان
او خدايي است كه از آب بشر را آفريده و بين آنها خويشي و بستگي و ازدواج قرارداد و خداي تو بر هر چيز قادر است. اين آيه مباركه هم در تحت خطبه نكاح فاطمه (س) نازل گرديده است.6
آيه 5 سوره دهر
این آیه درباره ايثار اين خانواده نازل گرديد كه خود افطار نكردند و طعام خود را در روز اول به يتيم و روز دوم به اسير و روز سوم به مسكين دادند.7
آيه 5 سوره ليل
در تفسير روايت شده كه شان نزول آيه درباره فاطمه (س) و علي(ع) است كه از مال خود در راه پيشرفت اسلام دريغ نداشتند و گويند ابوذر را هم شامل است، زيرا چهل هزار درهم با هر چه داشت خدمت پيغمبر نهاد تا بين فقرا تقسيم نمايد.8
آيه57 سوره احزاب
این آیه درمورد غضب فاطمه (س) است. آنان كه خدا و رسول خدا (ص) را به عصيان و مخالفت خود آزار واذيت مي كنند خدا آنها را در دنيا وآخرت لعن كرده و بر آنان عذابي با ذلت مهيا ساخته است.9
پی نوشت:
1.آیه ی35 سوره آل عمران
2. آیه 3 سوره احزاب
3. آيه 23 سوره شوري
4.آيه 20 سوره الرحمن
5. سو ره ی کوثر
6. آیه 54 سوره فرقان
7.آیه ی 5 سو ره ی دهر
8.آیه ی 5سو ره ی لیل
9.آیه ی 75سو ره ی احزاب
درد و دل من با مادرم زهرا
خواهد آمد مرهم زخم علی در کوچه ها
السّلام علیک یا سیده نساء العالمین
یا فاطمه! می خواهم با تو سخن بگویم ولی نمی دانم که رویم را به کدام سو برگر دانم تا تو آن جا باشسی.به بقیع،به کنار قبر پیامبر یا به خانه ات؟
و این همه سال سرگردانی ما و این همه گمنامی تو، دلیلی است بر عظمتت. ای سیده زنان عالم توآن قدر بزرگی که همه کس با چشم های خود بین ودنیا بین نتواندببیند، حتی محل دفن تو را.
واین همه عمت و حجاب و عفت در که جمع خواهد شد،جز دختر حبیب الله،همسر ولی الله و مادر ثار الله !!
زهرا جان !……. می دانم گناه کارم روسیاهم ، با گناهم دل یوسفت را شکستم .اما پشیمانم و از تو می خواهم که در پیشگاه خداوند متعال شفاعتم کنی و کمکم کنی تا دل آقا یم امام زمان از من راضی باشد.زهرا جان!……… قسمت می دهم به خون سیدالشّهدا دعا کن که مولایمان امام زمان (عج) بیاید.
الهّم عجّل الولیّک الفرج
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آن جا اگر عباس بود.
"خلافت امام علی (ع) از دیدگاه حضرت فاطمه(س):
“خلافت امام علی (ع) از دیدگاه حضرت فاطمه(س):
دکتر محمد بیَومی مهران , استاد دانشکده ی آداب در دانشگاه اسکندر یه ی مصر در این باره می نویسد:
(زهرا سلام الله علیها معتقد بودکه امام علی علیه السَلام سزاوار ترین مردم به خلافت , و تربیت یافته ی پیامبر و پسر عمو و همسر دختر پیامبر و پدر حسن و حسین است. او اولین مسلمان بوده واز همه بیشتر در جهاد سهم دارد و او جوانمرد قریش در شجاعت و علم و فضیلت است,وپیامبر صلَی الله علیه وآله وسلَم او را شدیدا دوست می داشت ودر حق ار بیشترین ایثار هارا می نمود. هنگامی که می خواست به سوی مدینه هجرت کند, امنت هارا نزد او گذاشت تا به صاحبانش باز گرداند.
و شبی که قریش تصمیم به قتل او گرفت در رخت خوابش خوابید, و لذا او اولین کسی است که در راه خدا جانش رابه خطر انداخت. سپس از مکه مهاجرت نمود تا به پیامبر در مدینه ملحق شود. پیامبر بین او و خودش عقد اخوَت بست, علی (ع)با پیامبر در تمام موقعیت ها شرکت کرد, و او صاحب پرچم حضرت در ایا سختی ها بود.پیامبر در روز خیبر فرمود: پرچم را فردا به دست کسی می دهم که خدا ورسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند. هر یک از بزر گان صحابه منتظر بودن که پیلمبر او را بخواهد ولی حضرت پرچم را به دست علی داد. و روزی که پیامبر علی را جانشین خود بر مدینه و اهلش قرار داد. تا به غزوه ی تبوک برود خطالب به او فرمود: تو نزد من به منزله ی هارون برای موسی هستی جز آنکه پیامبری بعد از من نیست, و به دست او سوره ی برائت را داد تا بر اهل موسوم حچَ بخواند . وچون به حضرت عرض شد : چرا ابوبکررا مبعوث نکردی فرمود:(ادا نمی کند از طرف من جز مردی از اهل بیتم ). و پیامبر در در راه حرکت به مدینه بعد از حجۀ الوداع, خطاب به مسلمانا فرمود:( هر کس که من مولا ی اویم پس علی نیز مولای اوست, بار خدایا! دوست بار هرکس که ولایت او را پذیرد و دشمن بدار هر کس که با او دشمنی کند).و زهرا اینگونه بود , همان گونه که تمام بنی هاشم و جمهور اهل مدینه, امام علی علیه السَلام را سزاوار ترین مردم به خلافت رسول خدا می دانستند. واز این جهت که امام علی (ع) فاطمه دختر رسول خدا را بر مرکبی شبانه سوار می کرد و در مجلس انصار می برد و ازآنها می خواست تا او رایاری کنند…
زهرا به رأی خود تمسک کرده بود, و او هرگز به رأیی که به ان قانع شده و صواب می پنداشت عقب نشینی نمی کرد. ورأی او که از آن روی نمی گرداند این بود که علی علیه السَلام از دیگران بر خلافت برتر و افضل تر است.
بار خدا یا !! همه ی مارا توفیق عنایت فر ما که از شیعیان و دوست داران واقعی اهل بیت علیه السَلام و رهروی راهشان باشیم .” انشاالله”