نقش زنان در فرهنگ سازی حماسه ی عاشورا در طول تاریخ
حدود 1400 سال پيش در سرزميني به نام كربلا، در ميان ريگزارهاي خشك وبدون حيات، واقعهاي شكل گرفت كه با درخشش خود به ابديت پيوست؛واقعة عاشورا،رهبر آن كسي جزحسين بن علي نبود، حسيني كه آيين ظلم و ستم را درهم كوبيد.
امام حسين (ع) براي نجات انسانها به پاخاست و قيام كرد و در اين راه حتيخاندان خود را هم به استقبال شهادت فرستاد. در كاروانِ حسين فقط يك عده سربازنظامي شركت نداشت، بلكه كارواني عاشق بودند از زن و مرد، پير و جوان، كودك وبزرگسال، كه ماجراي فداكاريها و جان فشانيهاي هركدام در تاريخ به جا مانده است.
به راستي امام حسين خوب ميدانست كه از مجراي تجهيزات نظامي، قدرتدرهم كوبيدن آن دستگاه پر قدرت و جبار را ندارد، ولي نقشة امام حسين (ع) برايرسيدن به هدف والاي خود، چيز ديگري بود. نقشه او، به تصوير كشيدن فداكاري وجانبازي و شجاعت افراد كاروان بود و شعار آنها هيهات مِنَ الذِّلَه در اين ميان، اگر نبود صبر و بردباري زنان هنگام مصائب و داغ عزيزانشان و اگرنبود پشتيباني و حمايت همه جانبه لفظي و عملي آنان از همسران و فرزندان خود وتشويق آنان به حمايت از مولاي خود تا سر حد جان، عاشورا به كجا ميانجاميد؟
به راستي نهضت عاشورا را بدون رشادتها و شجاعتها و بردباريهاي بزرگبانوي كربلا، زينب چگونه ميتوان وصف نمود؟ آن گاه كه زنان با احساسات خود بهفرزندان و همسرانشان روحيه ميدادند و پرستاري مهربان بر بالين آنها بودند وبا سخنو ناله و زاريشان لرزه بر اندام دشمنان ميانداختند،
در حقيقت نقش زنان در حماسه عاشورا همچون خود عاشورا جاويد خواهد ماند و آنان براى هميشه تاريخ بر بار شيعه بهترين الگوى ايمان و ايثار و اخلاص و فداكارى خواهند بود.
زینب(س)؛ الگوى شهامت و شجاعت
انسان اگر عظمت خداوند در نظرش مجسم شود، دیگر غیر خدا را کوچک بلکه هیچ وفاقد اثر مى بیند. سر شجاعت اولیاى الهى نیز در همین است. امیر مؤمنان على(ع) که او را در شجاعت و شهامت سر آمد مى دانیم؛ در سایه خدا باورى به این درجه رسیده است. طبیعى است که فرزندان و دست پروردگان او نیز چنین باشند. اگر دشمن تا دندان مسلح در مقابل امام حسین(ع) مى گریزد و توان مقابله با او را ندارد. اگر عباس بن على(ع) چون شیر به دشمن یورش مى برد و حتى طفل نابالغ خاندان على (عبدالله بن الحسن) از دشمن خوفى ندارد، به خاطر همین ارتباط محکم است که با منبع قدرت پیدا کرده اند. زینب (س) نیز از همین خاندان است. او دختر آزاده زهرا (س) و تربیت شده على(ع) است.او یک زن است ولى چون مردان بر سر دشمن فریاد مى زند ، تحقیرشان مى کند واز احدى هم هراس به دل ندارد. او از زوزه سگان یزید و از برق شمشیر خون چکان آدمکشان او واهمه اى ندارد. در مجلس ابن زیاد، بدون توجه به قدرت ظاهرى او گوشهاى مىنشیند و با بى اعتنایى به سؤالات او تحقیرش مىکند، او را «فاسق» و«فاجر» معرفى مىکند و مىگوید:«الحمدلله الذى اکرمنا بنبیه محمد صلى الله علیه وآله وطهرنا من الرجس تطهیراً وانما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر وهو غیرنا ؛ سپاس خداى را که ما را با نبوت حضرت محمد صلى الله علیه وآله گرامى داشت، و از پلیدىها پاک نمود. همانا فقط فاسق رسوا مىشود، و بدکار دروغ مىگوید، و او غیر ما مىباشد.»و همچنین در مقابل یزید و دهن کجىها و بد زبانىهاى او، شجاعت حیدرى را به نمایش گذارده، چنین مىگوید: «لئن جرت على الدواهى مخاطبتک انى لاستصغر قدرک واستعظم تقریعک واستکبر توبیخک ؛ اگر فشارهاى روزگار مرا به سخن گفتن با تو واداشته[بدان که] قدر و ارزش تو در نزد من ناچیز است، ولیکن سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تو را بزرگ مىدانم.»
منابع: کتاب فرهنگ عاشورا نوشته ی سید محمد صادق موسوی گرمارودی ، مهدی وحیدی صدر ، سعید سپهری نیک کتاب فرهنگ عاشورا خوارزمی